- غالیه ساز
- آنکه غالیه بسازد، سازندۀ غالیه
معنی غالیه ساز - جستجوی لغت در جدول جو
- غالیه ساز
- آنکه غالیه تهیه کند، خوشبوی ساز عطار
- غالیه ساز
- غالیه ساز، عطرفروش، غالیه سا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه غالیه بساید، غالیه ساینده، برای مثال باد صبح از نسیم نافه گشای / بر سواد بنفشه غالیه سای (نظامی۴ - ۷۱۳) ، کنایه از خوش بو، معطر، برای مثال مگر تو شانه زدی زلف عنبر افشان را / که باد غالیه سای است و خاک عنبربوست (حافظ - ۱۳۰)
غالیه ساز، عطرفروش، غالیه ساز
خوش بو، دارای بوی خوش، معطر
غالیه مانند، به رنگ و بوی غالیهبرای مثال شبه اش غالیه آسا و شبش غالیه سا / عنبرش غالیه بوی و قمرش غالیه پوش (خواجو - ۲۸۳)
غالیه رنگ، غالیه گون، به رنگ غالیه، سیاه، برای مثال همه با جعدهای مشکین بوی / همه با زلف های غالیه فام (فرخی - ۲۲۴)
ظرفی که در آن غالیه ریزند، جای غالیه، کنایه از دهان یا زنخدان معشوق، برای مثال زآن غالیه دان شکّرانگیز / مه غالیه سای و گل شکرریز (نظامی۳ - ۵۱۳)
مشکین، سیاهرنگ
ساییدن غالیه آماده کردن غالیه، خوشبوی سازی عطر سازی
ظرفی که در آن غالیه ریزند، دهان، زنخدان
هر هفت بار، خوشبوی آنچه غالیه پاشد غالیه بخش، بوی خوش دهنده
هر هفت آسا غالیه مانند برنگ غالیه
کنایه از بوی خوش دهنده